مربیگری هیجانات قدم دوم: دیدن ابراز هیجانات به عنوان فرصتی برای آموزش و ایجاد صمیمیت
کارکردن روی هیجانات کودک با کمک خود او، آموزش نحوه پردازش هیجانات و اهمیت دادن به کودک به او در فرآیند رشدش کمک میکند.
کارکردن روی هیجانات کودک با کمک خود او، آموزش نحوه پردازش هیجانات و اهمیت دادن به کودک به او در فرآیند رشدش کمک میکند.
اولین قدم همدلی را بخوانید.
قدم دوم مربیگری هیجانات این است که ابرازهیجانات فرزندتان را به عنوان فرصتی برای آموزش و ایجاد صمیمیت ببینید. ابراز هیجانات منفی مشکلی نیست که باید بلافاصله مدیریت شود و نشانه اشکال و ایرادی از طرف شما هم نیست. درک این مطلب که میتوان از چنین لحظاتی برای آموزش کودک استفاده کرد، بسیار آرامشبخش است .
پرداختن به هیجانات
زمانهایی که کودکتان هیجانهایش را ابراز میکند بیش از هر زمان دیگری به حمایت شما احتیاج دارد. کارکردن بر روی هیجانات کودک با کمک خود او و اهمیت دادن به او، باعث میشود که او در زمینههای مختلف رشد کند. بهعنوان مثال، به آنها کمک میکند تا بهتر بتوانند خود را آرام کنند و یاد میگیرند که خودشان بر روی مشکلاتشان کار کنند و برای آنها راه حلی پیدا کنند.
بهبود توانایی فرزندتان در مدیریت موقعیتهایی که شدت ناکامی و ابراز هیجان بسیار پایین و کم است، مانند افتادن یک اسکوپ بستنی، او را ترغیب میکند تا در مواقع سختتر زندگی خود به شما رجوع کند و به این ترتیب اعتماد و رابطه او با شما بهتر خواهد شد.
مثال
پسر شش ساله کندرا، بن، همیشه دوست داشت یک سگ داشته باشد. کندرا که خود شخصیتی سگ دوست دارد میخواهد رویای پسرش را به واقعیت تبدیل کند. ولی زندگی در یک آپارتمان کوچک وسط شهر برآورده شدن خواسته مشترک آنها را غیرممکن میکند. روزی در حالی که در پارک قدم میزنند، چندتا توله سگ خوشگل میبینند. بن شروع به گریه میکند. کندرا که احساس ناتوانی و خستگی میکند، باورش نمیشود که باید "گفت و گویی" را که تا به حال بیش از 100 بار آن را انجام داده است، دوباره انجام دهد. این باراو با کمک مربیگری هیجانات ابزاری برای هدایت بن در مسیری متفاوت و مثبتتر در اختیار دارد.
کندرا رو زانوهایش مینشیند و چشم در چشم پسرش از او میپرسد: چه شده است؟
بن با گریه میگوید: "همه بچهها سگ دارند. اگر واقعا دوستم داشتی اجازه میدادی من هم یک سگ داشته باشم".
کندرا موهای بن را نوازش میکند و میگوید: " تو را بیش از هر چیز دیگری در دنیا دوست دارم." "من هم دلم یک سگ میخواهد و واقعاً دوست داشتم یک سگ داشته باشیم. هر وقت از این آپارتمان اسبابکشی کنیم، یک توله سگ میگیریم. عالی میشود مگر نه؟ "
پسر سرش را به علامت موافقت تکان میدهد.
او ادامه میدهد، "آن بچهها احتمالاً در محلی زندگی میكنند كه توله سگهایشان میتوانند آزادانه پرسه بزنند. تو که نمیخواهی توله سگ ما در یک محیط کوچک گیر بیافتد و احساس بدی داشته باشد که نمیتواند جایی برود، مگر نه؟
پسر سرش را تکان میدهد. بن هنوز ناراحت است اما دیگر گریه نمیکند. حرفهای مادرش او را به طور موقت آرام میکند. تأثیر طولانی مدت آن حرفها بسیار بیشتر است. بن وقتی میبیند که بچهها با سگهای خودشان در حال بازی کردن هستند، تصور میکند که خودش هم روزی یکی از آنها را خواهد داشت، میفهمد که مادرش او را درک میکند و احساس میکند که احساساتش جدی گرفته میشود و این کودک شش ساله کمی درباره ارزشهای صبر و سازگاری نیز یاد میگیرد. در آینده، با دیدن کودکی به همراه سگش، وقتی احساس غم و حسادت میکند یاد حرف مادرش میافتد و تأثیر صحبتهای مادر پایدار خواهد ماند. او با کسب توانمندی آرامسازی خودش از طریق نگاهی به علایق و خواستههای کوتاهمدتش، احساس اعتماد به نفس بیشتری میکند.
از این فرصت استفاده کنید
دیدن ابراز هیجانات فرزندتان به عنوان فرصتی برای آموزش و صمیمیت به هر دوی شما اجازه میدهد تا علاوه بر اینکه در شرایط سخت بر اضطراب و ناامیدی غلبه میکنید، اعتماد بین خودتان را نیز تقویت میکنید. وقتی میبینید که کودک شما با یک مشکل دست به گریبان است و ابراز ترس، ناراحتی یا عصبانیت میکند، آن لحظه را به عنوان فرصتی برای رشد عاطفی او و رشد روابط خود با او در نظر بگیرید.
لینک مقاله:
https://www.gottman.com/blog/emotion-coaching-step-2-seeing-expressions-of-emotion-as-opportunities-for-teaching-and-intimacy/
[کپی برداری و نقل تمام یا قسمتی از این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه ها، وبلاگ ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت انتخاب بهتر” ممنوع است و شامل پیگیرد قضایی می شود]