مربیگری هیجانات قدم چهارم: کمک به کودک در پیدا کردن کلماتی، برای نامگذاری هیجانها
سیستم مربیگری هیجانات یکی از روش هایی است که به شما فرصتی برای کمک به فرزند خود در لحظات سخت می دهد و به طور حیرت انگیزی برای او مفید خواهد بود.
سیستم مربیگری هیجانات یکی از روش هایی است که به شما فرصتی برای کمک به فرزند خود در لحظات سخت می دهد و به طور حیرت انگیزی برای او مفید خواهد بود.
قدم سوم را حتما بخوانید.
تحقیقات نشان می دهند که بزرگسالان می توانند به کودکانی که با لحظات سخت عاطفی دست و پنجه نرم می کنند، کمک کنند، که عمدتا این مشکلات ناشی از بی تجربگی طبیعی کودکان در درک چیزی است که در حال تجربه آن هستند. تجربه هیجانها برای کودکان تجربه جدیدی است و درک نکردن احساسات آنها ممکن است منجر به شکلگیری این تصورغلط شود که هیجاناتشان غیر طبیعی است. در اینجا است که ضرورت مرحله 4 سیستم مربیگری هیجانات دیده میشود: کمک به کودک در پیدا کردن کلماتی، برای نامگذاری هیجانها.
به گفته دکتر جان گاتمن، "ارائه کلمات [برای توصیف مشکل] می تواند به کودکان کمک کند تا یک احساس نابسامان، ترسناک و ناراحت کننده را به چیزی قابل فهم تبدیل کنند، چیزی که دارای حد و مرز و بخشی از زندگی روزمره است ... [چیزی که] همه آدم ها آن را دارند و همه میتوانند آن را مدیریت کنند. ". تحقیقات به طور قابل توجهی، نشان میدهند که ابراز همدلی در حالی که به کودکان ابزارهایی برای نام گزاری هیجاناتشان میدهید، نه تنها به افزایش اعتماد به نفس آنها در مواجهه با مشکلات روزمره کمک میکند، بلکه در تسکین سیستم عصبی آنها نیز موثر است و به آنها کمک میکند تا سریعتر از رویدادهای تنشزا بهبود پیدا کنند.
پسر نه ساله دان، گارنت، یک روز وحشت زده به خانه میآید. اسکیت بورد خود را محکم در وسط راهرو رها میکند و گل و لای آن پخش زمین میشود، خودش را به اتاقش میرساند و صدای موسیقی را بلند میکند. دان طبق توصیه همسرش، بدون اینکه در طول زمان شام خوردن با او صحبتی کند، هنگام خارج شدن او از خانه، صبرش از بدخلقی پسر لبریز میشود ومیگوید: "کجا میری بچه؟" گارنت با عصبانیت جواب میدهد: "پیش میکی". "مشکلی پیش آمده؟" بعد از چند دقیقه سرگردان و بی هدف، این سمت و آن سمت رفتن، سرانجام گارنت آرام میشود و میگوید: "امروز امتحان ریاضیام را قبول نشدم" با این اعترافی که گارنت کرده است، دان باید چه واکنشی نشان دهد؟ با به یاد آوردن مرحله چهارم مربیگری هیجانی، ناامیدی و سرخوردگی اولیه او با اعتماد به نفس جایگزین میشود. دان راهی برای تغییر وضعیت پیدا میکند.
گرچه بزرگسالان هم در رابطه با مدیریت هیجانات خود دچار چالش میشوند، اما این بدان معنی نیست که فکر کنیم کودکان و بزرگسالان چالشهای مشابهی در این رابطه دارند. دان میتواند با آگاهی نسبی بگوید که اعتراف پسرش مبنی بر عدم موفقیت در آزمون ریاضی در مدرسه باعث شد که او احساس سرخوردگی و ناراحتی کند. اگرعمیقتر بررسی کند، ممکن است متوجه شود که احساس گناه و بی مسئولیتی نیز میکند. او ممکن است دچار نگرانی نسبت به مهارتهای فرزندپروری خود نیزشود. آیا در طول تابستان وقتی گارنت درگیرهندسه بود، به اندازه کافی با او کار کرده بود؟ چرا گارنت زودتر پیش او نیامده بود؟ آیا به طور کلی گارنت وقتی مشکل دارد می ترسد به سراغ او بیاید؟ درحالیکه از سویی دیگر، سکوت گارنت پیام متفاوتی را دربردارد: او هیچ ایدهای ندارد که چگونه با این وضعیت کنار بیاید و ممکن است دلیل آن را هم حتی نفهمد.
به عنوان یک مربی هیجانات، برای کمک به گارنت، دان باید بفهمد فرزندش چه احساسی دارد. این فرایند به برداشت دان از احساساتی که گارنت قاعدتا باید هنگام رویارویی با مشکلش تجربه کند، مربوط نیست، بلکه مربوط به تلاش مشترکی است برای تعیین هیجانات واقعیای که او در این موقعیت تجربه کرده است. در اینجا گفتگوی فرضی بین این دو را با هم میبینیم:
دان: "به نظر میرسد از نتیجه آزمون ریاضی ناراحت هستی."
گارنت: "بله ... احساس میکنم میتوانستم عملکرد بهتری داشته باشم. باید بیشتر درس میخواندم. نمره جیمی عالی شد و نمرهاش را به همه اعلام کرد."
دان: "میدانم چه میگویی. منم از این وضعیت متنفر بودم که امتحانی را خراب میکردم و بچههای دیگر نمرات خوب خود را جار میزدند. در این شرایط به آنها حسادت می کردم."
گارنت: "خیلی آزاردهنده است! واقعاً احساس بدی داشتم فکر کنم حسادت میکردم."
دان: "این کاملا طبیعی است! همه ما دیر یا زود این حس را تجربه میکنیم. همه مشکلت فقط جیمی است؟"
گارنت: "نه ... احساس میکنم باید بیشتر درس میخواندم."
دان: "بنابراین تاحدودی به خاطر درس نخواندن، احساس گناه هم داری؟"
گارنت: "بله ..."
دان: "فکر میکنی این آخر هفته اگر با هم روی مشکلات هندسهات کار کنیم کمکی میکند؟"
گارنت: "میشه؟ ممنون ... خیلی عالی میشود."
دانستن اینکه پدرش نیز در تجربهای مشابه، احساسی شبیه به همان احساسی که او داشته است، را تجربه کرده است، به گارنت کمک میکند تا متوجه شود که تجربه او تجربه طبیعی و معمولیای است واینکه او آدم فضایی نیست. کلماتی که دان به گارنت در توصیف احساساتش می گوید، مدیریت این احساسات را آسان میکند و باعث میشود تا گارنت متوجه شود که این فقط بخشی از تجربه عادی و طبیعی زندگی انسانهاست و پایان دنیا نیست. این فرایند همچنین به گارنت کمک میکند تا به پدرش، بیشتراعتماد کند و او را به عنوان یک متحد ببیند. آنها با هم میتوانند مقداری ریاضی تمرین کنند و با هم در موقعیتهایی شبیه به این، به عنوان یک گروه کارکنند.
چهارمین مرحله از سیستم مربیگری هیجانات دکتر گاتمن، مرحلهای است که در آن شما به عنوان والد این فرصت را پیدا میکنید تا در لحظات سخت به فرزند خود کمک کنید که هم برای شما مدیریت این لحظهها فوقالعاده آسان شود و هم برای آنها به طرز شگفت آوری مفید باشد. اگر مرتباً آن را تمرین کنید، نه تنها میتواند توانایی فرزند شما را برای کنارآمدن با مشکلات را افزایش دهد، بلکه شما دو نفر را به هم نزدیکتر خواهد کرد.
لینک مقاله:
https://www.gottman.com/blog/emotion-coaching-step-4-helping-your-child-to-find-words-for-their-emotions/
[کپی برداری و نقل تمام یا قسمتی از این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه ها، وبلاگ ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت انتخاب بهتر” ممنوع است و شامل پیگیرد قضایی می شود]