• پشتیبانی
  • 09194192929
۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۰ خرداد
تعداد بازدید : 277

دل در برابر عقل: حل کردن تفاوت‌های فراهیجانی برای داشتن رابطه عاطفی مستحکم‌تر

بر طبق پژوهش‌های دکتر گاتمن، ریشه مشترک بسیاری از تعارضها در روابط زوجی، بی‌اعتنایی هیجانی مرد نسبت به هیجان‌های منفی ابراز شده زن است، که در نهایت به احساس طردشدگی و نادیده‌گیری هیجانی منجر می‌شود. این الگوی تفاوت هیجانی یکی از اصلی‌ترین عوامل آسیب‌های هیجانی حل‌نشده است که اگر مورد توجه دقیق قرار نگیرد، می‌تواند باعث فرسودگی و نابودی رابطه شود. ولی سئوال اصلی این است، اصلا فراهیجان چیست؟
نویسنده: کایل بنسون
مترجم: فرهاد معمارصادقی

 

تلاشتان برای حمایت از همسرتان به بحث و مشاجره ختم می‌شود؟ 

اگر چنین است، شاید بتوانید با داستان النا و تام مقداری همذات‌پنداری کنید.

النا: (آه می‌کشد) امروز ..... خیلی سخت بود. انگار هر چیز بدی قرار بود اتفاق بیافتد، دقیقا همین امروز اتفاق افتاد. 

تام: خوبه که تمام شد، نه؟ مطمئنم فردا اوضاع بهتر خواهد شد. 

النا: (احساس درک‌نشدن می‌کند). اصلا مسئله روز بد نیست. امروز اصلا با خودم فکر می‌کردم اصلا به درد کاری که می‌کنم، می‌خورم. 

تام:خیلی نشخوار فکری داری. تو توی کارت خیلی خوب هستی! چرا مقداری آرام نمی‌گیری و استراحت نمی‌کنی؟ 

النا: (احساس بی‌اعتنایی می‌کند). من فقط دارم تلاش می‌کنم به تو بگم چه احساسی دارم، و تو جوری برخورد می‌کنی، انگار هیچ اتفاقی نیافتاده است!

تام: (رفتار تدافعی). من اصلا نادیده نمی‌گیرم، می‌خوام کمکت کنم تا بتونی این ماجرا را گشت سر بگذاری.

 

گفتگو بینشان بالا می‌گیرد، و هسته اصلی بسیاری از مشکلات زناشویی خودش را پر‌رنگ‌تر نشان می‌دهد: تفاوت بین فراهیجان. دکتر جان و جولی گاتمن بر اساس پژوهش به این نتیجه رسیده‌اند، عدم تطابق بین فراهیجان در زوجین به تنهایی با دقت 80% پیش‌بینی‌کننده ثبات و پایداری و یا طلاق زوجین طی 4 سال آینده خواهد بود. النا و تام تفاوت بین دو سبک فراهیجان، (النا) سبک هماهنگی هیجانی، و (تام) سبک بی‌اعتنایی هیجانی را تجربه می‌کنند.  


بر طبق پژوهش‌های دکتر گاتمن، ریشه مشترک بسیاری از تعارضها در روابط زوجی، بی‌اعتنایی هیجانی مرد نسبت به هیجان‌های منفی ابراز شده زن است، که در نهایت به احساس طردشدگی و نادیده‌گیری هیجانی منجر می‌شود. این الگوی تفاوت هیجانی یکی از اصلی‌ترین عوامل آسیب‌های هیجانی حل‌نشده است که اگر مورد توجه دقیق قرار نگیرد، می‌تواند باعث فرسودگی و نابودی رابطه شود. ولی سئوال اصلی این است، اصلا فراهیجان چیست؟


دکتر جان گاتمن اینطور عنوان می‌کند که فراهیجان یعنی، احساسی که در مورد احساس‌هایمان داریم. فراهیجان، واکنش‌های هیجانی‌مان نسبت به هیجان‌های خودمان و دیگران را  هدایت می‌کند. یعنی اینکه آیا پذیرای هیجان‌هایمان هستیم یا آنها را نادیده می‌گیریم، چطور هیجان‌هایمان را تفسیر می‌کنیم و چطور نسبت به این هیجان‌ها واکنش نشان می‌دهیم.

 


دو سبک فراهیجانی 

دن یوشیموتو، یکی از شاگردان قدیمی دکتر جان گاتمن، روی الگوهای فراهیجانی تحقیق کرده است و دو سبک متفاوت فراهیجان را مشخص می‌کند:

  • الگوی همراهی‌کننده، که بر همدلی و درک تاکید می‌کند.
  • الگوی بی‌اعتنایی، که تمرکزش روی منطق و به کار گرفتن اقدام‌های مختلف است به جای تمرکز کردن روی درگیری هیجانی 


این دو الگوی مختلف ریشه در شیوه بزرگ شدنمان در دوران تحول و فرهنگ هیجانی خانواده‌هایمان دارند، و باعث می‌شود تا در بزرگسالی بر طبق این الگو نسبت به هیجان‌ها واکنش نشان دهیم. محیط مبتنی بر مربی‌گری هیجانی به ما یاد می‌دهد تا برای هیجان‌ها ارزش قائل باشیم و هیجان‌هایمان را درک کنیم، ولی محیط بی‌اعتنا نسبت به هیجان‌ها، به جای درک کردن هیجان‌ها، ما را به سمت تمرکز بر منطق و اقدام‌ها سوق می‌دهد. همانطور که در قصه النا و تام دیدید، این تفاوت بین زوجین می‌تواند به تعارض‌های ناسالم ختم شود. 


پژوهش‌های گاتمن نشان می‌دهند در روابط صمیمانه یکی از اصلی‌ترین ناسازگاری‌های اصلی در ازدواج، تفاوتی است که زوجین در نوع نگرششان نسبت به هیجان‌های منفی دارند. در مشاوره‌هایم با زوجین این الگو را تقابل بین دل و عقل می‌گویم. در چنین الگویی یکی از زوجین تلاش می‌کند با دلش و با ابراز کردن هیجان‌هایش با طرف مقابل رابطه برقرار کند، در حالیکه طرف مقابل تلاش می‌کند تا با منطق و عقلش مشکل را حل کند و بیشتر به اقدام‌هایی که می‌توان برای حل مشکل به کار گرفت توجه می‌کند. 
وجود چنین الگویی در پویایی روابط زوجی باعث احساس درک نشدن و افزایش تعارضها می‌شود. در چنین شرایطی شریک عاطفی که سبک همراهی هیجانی دارد احساس می‌کند نسبت به هیجان‌هایش بی‌توجهی می‌شود، در حالیکه شریک با سبک فراهیجانی بی‌اعتنا احساس می‌کند قصد و نیتش برای انجام کارها، بد برداشت می‌شود. 


زمانیکه تام متوجه می‌شود النا او را به بی‌اعتنایی به هیجان‌هایش محکوم می‌کند – روشی که برای حمایت کردن از النا به کار می‌گیرد – به شکل ذاتی و کاملا غریزی شروع به دفاع کردن از کارهایش می‌کند. دفاع کردن تام از کارهایش باعث می‌شود تا النا بیشتر احساس انزوا و نادیده گرفته شدن کند. بدون ارتباط موثر و قصد جدی برای تغییر، رابطه می‌تواند با مشکلات جدی روبرو شود.


برطرف کردن تفاوت‌های فراهیجان

برطرف کردن تفاوت بین تفاوت‌های فراهیجان با توجه به رویکرد ساختارمند گاتمن کاملا امکان‌پذیر است.

قدم ۱. درک کردن همیشه باید نسبت به اقدام کردن در اولویت باشد.

اولین قدم این است که بدانیم هر دو رویکرد درست و دقیق هستند، چون درک کردن هیجان‌ها و انجام اقدام‌هایی برای هیجان‌ها، هر دو معتبر و درست هستند؛ ولی با این حال اثر‌بخش بودن هر کدام از این دو، به شدت تحت تاثیر زمان‌بندی استفاده از این دو روش است. همراهی کردن با وضعیت هیجانی هم‌دیگر باعث می‌شود تا زوجین بنیان و اساس لازم برای بکارگیری بهترین عملی که به نفع هر دویشان است را ایجاد کنند. 


بهترین رویکرد ساختارمند برای ایجاد چنین بستری استفاده از جلسه همبستگی است:  

  1. همدیگر را درک کنید: اولین قسمت جلسه همبستگی 
  2. با هم توافق و مصالحه کنید: دومین قسمت جلسه همبستگی


در خلال جلسه همبستگی، حتی عملگرا‌ترین انسان‌ها در رابطه عاطفی نیز می‌توانند به ارزش درک کردن قبل از ارائه هرگونه توصیه‌ای پی ببرند، و شریک‌های عاطفی با سبک فراهیجانی همراهی‌کننده نیز زمانیکه احساس درک شدن کند، می‌تواند دست به اقدام‌هایی بزند. همین مطلب می‌تواند تعارض را به سمتی ارام‌تر هدایت کند و تجربه‌ای پیونده‌دهنده برای هر دویشان به حساب بیاید.


قدم ۲. فرهنگ هیجانی مشترکی در رابطه‌تان به وجود بیاورید.

برداشتن این قدم در خانواده‌ها بسیار ضروی است، چون پویایی هیجانی بین والدین و فرزند‌ها بر پیوستگی کلی خانواده تاثیر می‌گذارد. گاتمن در مورد این قدم پیشنهاد می‌کند تا مربی‌گری هیجانی را یاد بگیرید.


برای شریک عاطفی با سبک بی‌اعتنایی هیجانی، یاد گرفتن و تمرین مربی‌گری هیجانی نه تنها باعث تقویت اعتماد بین خودشان و فرزندهایشان می‌شود، بلکه باعث تقویت رابطه عاطفی بین زوجین نیز می‌شود و صمیمیت عاطفی بیشتری به وجود می‌آورد. 
برای شریک عاطفی با سبک همراهی هیجانی، تمام پیشنهادهای اقدام محور شریک عاطفی‌تان را به عنوان راهبردهایی برای بهبود رابطه، چهارچوب‌بندی مجدد کنید. چنین روش تاییدی، زمانی که با کار کردن شریک‌های عاطفی در مورد مربی‌گری‌هیجانی همراه می‌شود، می‌تواند به زوجین کمک کند تا در مورد هیجان‌هایی که در گذشته برایشان سخت و طاقت‌فرسا بوده است، بیشتر یاد بگیرند. 


  قدم ۳. بزرگشدنتان از نظر هیجانی را بررسی کنید. 

بررسی عدم تطابق فراهیجانی می‌تواند با صحبت کردن در مورد تجربه‌های هیجانی والدینشان در دوران کودکی و اینکه با چه سبکی احساس راحتی می‌کردند، و واکنش‌های والدینشان نسبت به هیجانهای مختلفی مثل خشم، غم، لذت، ترس، عشق چه بوده است، انجام شود. 


با داشتن درک بهتری از شیوه بزرگ شدن هیجانی همدیگر، امکان همدلی و درک اینکه چه کارهای متفاوتی برای ازدواجتان می‌توانید انجام دهید، به وجود خواهد آمد. 


   قدم ۴. همراهی هیجانی و اقدام‌ها را تمرین کنید.

 تمرین مهارت‌های ارتباط هیجانی مثل به اشتراک گذاشتن هیجان‌ها و گوش دادن در قالب بررسی‌های هیجانی برنامه‌ریزی شده‌ای مثل گفتگو برای کاهش استرس و جلسه همبستگی می‌تواند باعث حفظ و نگهداری و تقویت رابطه عاطفی شود.


نتیجه 

بعد از برداشتن قدم‌های بالا، تعامل النا و تام به این شکل تغییر پیدا کرد:

النا: امروز خیلی روز سختی بود. همه چیز خراب و داغون بود.

تام: خیلی سخت بوده، دوست داری در موردش با هم صحبت کنیم؟

النا: البته، خیلی خوبه اگر بتونیم در موردش صحبت کنیم ....

تغییر جهت از تعارض به سمت پیوند می‌تواند نشان‌دهنده قدرت درک و بررسی و توجه به تفاوت فراهیجانی شود. با ایجاد و توسعه محیطی برای همراهی هیجانی و سپس دست به اقدام زدن، زوج‌ها می‌توانند چالش‌هایشان را به شکل موثر‌تری مدیریت کنند، بستری مستحکم برای تاب‌آوری، پیوند و شراکتی محترمانه با هم ایجاد کنند. 


لینک مقاله:
https://www.gottman.com/blog/head-vs-heart-solving-meta-emotion-mismatches-for-a-stronger-bond/

 

captcha
نظر شما پس از تایید نمایش داده خواهد شد.
مشاهده نظرات بیشتر...