این پرسش که تا چه حد روی وقایع زندگیتان کنترل دارید، از دیرباز موضوع همیشگی بحثهای فلسفی بوده است.
آیا ناخدای کشتیتان خود روی اقیانوس متلاطم زندگی هستید، یا امواج و بادها مسیرتان را صرف نظر از تلاش شما تعیین میکنند؟
برای برخی، این پرسش حتی حالت جدیتری هم دارد. ممکن است به وجود سرنوشت، تقدیر یا نیرویی ماورایی فکر کنید که مسیر زندگی را از پیش تعیین کرده است.
اگر باور دارید که ناخدای کشتی زندگی خودتان در اقیانوس زندگی هستید، کانون کنترل درونی دارید. اگر فکر میکنید که عناصر طبیعت (یا نیرویی برتر) ماجراجویی زندگیتان را هدایت میکنند، کانون کنترل بیرونی دارید.
این پرسش که تا چه حد روی وقایع زندگیتان کنترل دارید، از دیرباز موضوع همیشگی بحثهای فلسفی بوده است.
آیا ناخدای کشتیتان خود روی اقیانوس متلاطم زندگی هستید، یا امواج و بادها مسیرتان را صرف نظر از تلاش شما تعیین میکنند؟
برای برخی، این پرسش حتی حالت جدیتری هم دارد. ممکن است به وجود سرنوشت، تقدیر یا نیرویی ماورایی فکر کنید که مسیر زندگی را از پیش تعیین کرده است.
اگر باور دارید که ناخدای کشتی زندگی خودتان در اقیانوس زندگی هستید، کانون کنترل درونی دارید. اگر فکر میکنید که عناصر طبیعت (یا نیرویی برتر) ماجراجویی زندگیتان را هدایت میکنند، کانون کنترل بیرونی دارید.
با توجه به این توضیحات، کانون کنترلتان درونی است یا بیرونی؟
کانون کنترل چیست؟
کانون کنترل مفهوم روانشناختی است که در دهه ۱۹۵۰ توسط جولیان راتر، روانشناس بالینی، مدرس و نویسنده مطرح شد.
در ابتدا با اسم «کانون کنترل تقویت» شناخته میشد و راتر از این نظریه برای توضیح این موضوع استفاده کرد که چگونه میزان خودمختاری (کنترل) فرد بر زندگیاش میتواند روی رفتارش تأثیر بگذارد.
راتر طرفدار نظریه یادگیری اجتماعی بود. این نظریه معتقد است، افراد از طریق مشاهده، تقلید و تقویت (پاداش و تنبیه) رفتارها را یاد میگیرند.
مفهوم کانون کنترل، پاداش و تنبیه را از منظر کنترل بررسی میکرد. راتر معتقد بود که افراد پاداشها و تنبیههای زندگی را به یکی از این دو شکل میبینند:
- نتیجه تلاش شخصی
- نتیجه عواملی خارج از کنترل آنها، مانند سرنوشت، شانس، اقبال یا نیروهای قدرتمند
نظریه کانون کنترل اینطور عنوان میکند که نگرش افراد درباره اینکه چه کسی یا چه چیزی زندگیشان را کنترل میکند، میتواند روی رفتارشان تأثیر بگذارد.
به عنوان مثال اگر باور داشته باشید که موفقیت در یک مسابقه ورزشی از پیش مقدر شده است، ممکن است چندان نگران از دست دادن تمرینهایتان نباشید یا زمان کمتری با تیم گذاشتن چندان نگرانتان نکند، چون اگر همه چیز به سرنوشت بستگی دارد، احتمالاً احساس میکنید که تلاشهایتان (یا کمبود آن) تأثیر چندانی ندارد.
کانون کنترل درونی در مقابل بیرونی
راتر در پژوهشهای بعدیاش ، کانون کنترل را به عنوان یک مفهوم طیفی مطرح کرد.
قبلا راتر کانون کنترل درونی را به عنوان احساس کنترل فرد بر نتایج زندگی تعریف کرده بود و کانون کنترل بیرونی را به عنوان احساس عدم کنترل و پذیرش این موضوع که نیروهای خارجی مسئول پاداشها و تنبیههای زندگی هستند، معرفی کرده بود.
اما بعدا توضیح داد که کانون کنترل هم مثل بسیاری از مفاهیم روانشناسی، به ندرت کاملاً درونی یا کاملاً بیرونی است—یعنی به ندرت در انتهای طیف قرار میگیرد.
در عوض، کانون کنترل بیشتر افراد روی یک طیف قرار دارد، با ویژگیهای خاصی که که به یک سمت تمایل بیشتری دارند.
بر اساس تحقیقات سالهای A Review of Personality Types and Locus of Control as Moderators of Stress and Conflict Management ۲۰۱۴ و Can having internal locus of control insure against negative shocks? Psychological evidence from panel data - PMC ۲۰۱۶، ویژگیهای هر یک از این دو کانون کنترل عبارتند از:
کانون کنترل درونی
|
کانون کنترل بیرونی
|
رضایت بیشتر از زندگی
|
سازوکارهای کمتر انطباقی
|
انگیزه پیشرفت
|
خلقوخوی منفی مرتبط با استرس
|
هدفمحور
|
احساس کارآمدی کمتر در محیط کار
|
معاشرتی
|
احتمال احساس درماندگی
|
فعال
|
رفتارهایی برای خشنود کردن دیگران
|
سطح پایین نوروتیسیسم (روانرنجوری)|
|
سازگاری بهتر با سوگ (مثلاً پس از فوت شریک زندگی)
|
سطح استرس کمتر
|
نگرش ناکارآمدتر نسبت به سلامت روان
|
کانون کنترل چه نقشی در زندگی شما دارد؟
در مفهوم کانون کنترل، هیچیک از دو حالت درونی یا بیرونی ذاتاً بهتر یا بدتر از دیگری نیست.
در واقع، مطالعهای در سال On the Rocky Road to Independence: Big Five Personality Traits and Locus of Control in Polish Primary School Students during Transition into Early Adolescence ۲۰۲۱، نشان میدهد که در هر دو سر این طیف، ویژگیهای شخصیتی مثبت زیادی وجود دارد.
کانون کنترل کمکتان میکند تا نگرش بهتری درباره چگونگی یادگیری رفتارها و دلایل تمایلتان به انجام کارها به شکلی خاص داشته باشید.
اگرچه مطالعهای در سال ۲۰۱۹ Frontiers | Locus of Control Moderates the Relationship Between Exposure to Bullying Behaviors and Psychological Strain اشاره میکند که کانون کنترل درونی ممکن است با نتایج مطلوبتری همراه باشد، اما این مطلب به این معنی نیست که کانون کنترل بیرونی لزوماً با نتایج منفی مرتبط است.
محققان در این مطالعه مثالی از کارمندی که مورد قلدری قرار گرفته است را عنوان میکنند:
- فردی با کانون کنترل درونی بالا ممکن است استرس بیشتری احساس کند، چون به عدم کنترل عادت ندارد.
- اما فردی با کانون کنترل بیرونی ممکن است این تجربه مورد قلدری قرار گرفتن را به دیگران نسبت دهد و خودش را سرزنش نکند.
بنابراین سئوال اصلی اینجاست که کانون کنترلتان در زندگی کدام است آیا بیشتر احساس میکنید خودتان مسیر زندگیتان را هدایت میکنید، یا نیروهای خارجی مسیرتان را مشخص میکنند؟
لینک مقاله:
https://psychcentral.com/blog/cultivating-an-internal-locus-of-control-and-why-its-crucial#recap