• پشتیبانی
  • 09194192929
۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۲ بهمن
تعداد بازدید : 1096

آیا تنها به دنیا آمده‌ایم و تنها خواهیم مرد؟

خلاصه تمام نگرش‌هایی که در مورد زندگی در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد، نتیجه گرفته شده از دو جمله متفاوت است که دو نگرش کاملا متفاوت در مورد زندگی را در بر دارد. اولین جمله مربوط به روزنامه‌نگاری به نام هانتر تامسون است، " همه تنها هستیم، تنها به دنیا می‌آییم، تنها هم خواهیم مرد .... و همه روزی احتمالا اگر به پشت سرمان نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که با وجود همراهان زیاد، ولی تمام مسیر را تنها بوده‌ایم."
نویسنده: آرتور دوربین
مترجم: فرهاد معمارصادقی

نگرش شخصی: دو نگرش متضاد که به دو نتیجه متفاوت منتهی می‌شود.


خلاصه تمام نگرش‌هایی که در مورد زندگی در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد، نتیجه گرفته شده از دو جمله متفاوت است که دو نگرش کاملا متفاوت در مورد زندگی  را در بر دارد. اولین جمله مربوط به روزنامه‌نگاری به نام هانتر تامسون است، " همه تنها هستیم، تنها به دنیا می‌آییم، تنها هم خواهیم مرد .... و همه روزی احتمالا اگر به پشت سرمان نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که با وجود همراهان زیاد، ولی تمام مسیر را تنها بوده‌ایم." هانتر اینطور نتیجه‌گیری می‌کند، " همین مطلب باعث می‌شود تا احترام به خودتان جایگاه ویژه‌ای داشته باشد، و واقعا نمی‌توانم متوجه شوم چطور به خودتان احترام می‌گذارید زمانیکه برای شادکامی‌تان به دنبال چیزهایی هستید که در ذهن و قلب دیگران است." 


دیدگاه متضاد هانتر را عالم روحانی و شاعری به نام توماس مرتون ارائه می‌کند. مرتون به صورت مستقیم در مورد تنهایی یا شادکامی صحبت نمی‌کند، ولی در جمله‌اش به صورت ضمنی به هر دو اشاره شده است. " چیزی که از همه ما خواسته شده است انجام دهیم عشق (به دیگران) است، و این عشق به خودی خود، خودمان و اطرافیانمان را ارزشمند می‌کند." 


دیدگاه هانتر تامسون از نظرم اساسا مشکل دارد و غلط است، در حالیکه دیدگاه مرتون، ممکن است کابردی‌تر باشد.

اول از همه اینکه دیدگاه تامسون از نظر واقعیت پر از غلط است. ما تنها به دنیا نمی‌آییم بلکه از بدن فرد دیگری به دنیا می‌آییم، و بلافاصله پس از تولد نیز در حضور کسی که مراقبمان است قرار خواهیم داشت. بدون مراقبت، نوزاد‌ها خواهند مرد؛ چون مراقبین برای نوزاد غذا و پناهگاه ایجاد می‌کنند. به عنوان کودک،  بدون حضور و راهنمایی بزرگسال‌ها، نمی‌توانیم مهارت‌های زنده ماندن یادبگیریم یا به چیزهایی که برای زندگی کردن نیاز داریم، دسترسی پیدا کنیم. هیچ راهی برای درک و شناخت انسان به غیر از اینکه موجودی است که بیش از هر چیز اجتماعی است، وجود ندارد. ما انسان‌ها تنها به دنیا نمی‌آییم، تنهایی نمی‌توانیم زندگی کنیم؛ ولی تامسون از یک نظر درست می‌گوید، چون تنها از دنیا می‌رویم.


اما در مقابل این نگرش افسرده‌کننده و پریشان تامسون، مرتون از دیدگاه قبل دفاعی صحبت می‌کند که عشق به دیگران را به عنوان هدفی ارزشمند می‌بیند. در این دیدگاه اصلا موضوع آنطور که تامسون هم اعتقاد دارد، این نیست که ما فقط همراه با دیگران زندگی می‌کنیم، بلکه ذات و ماهیت رابطه بر تنهایی غلبه می‌کند. دیدگاه مرتون نیز مشکلی دارد و آن این است که عشق بر اساس اراده شکل نمی‌گیرد. ولی با این حال، می‌توانیم نسبت به هم مهربان، با ملاحظه، و سخاوتمند باشیم؛ و می‌توانیم با عمل منصفانه و عادلانه از دیگران مراقبت کنیم. می‌توانیم انتخاب کنیم که فردی مفید و همکاری‌کننده باشیم. این رفتارها قطعا در حیطه توانایی‌مان هستند و با انجام این کارها، عشق نیز به صورت خودکار ایجاد می‌شود. 


دیدگاه تامسون دیدگاه غرض‌ورزانه‌ای است و به طور قطع نمی‌تواند بخشی از خودشکوفایی زندگی بشری باشد. الگویی که تامسون ارائه می‌کند بیش از اینکه الگویی برای تقلید کردن و برای استفاده به منظور درست کردن زندگی‌ شادمان باشد، داستان محافظه‌کارانه یک زندگی غمگین است. تنهایی موجود درنگرش تامسون، ریشه در فلسفه فردگرایی‌اش دارد، روشی برای زندگی که امروزه بسیار رواج دارد، ولی به شدت مخرب است. چندین بار در دیگر مقاله‌ها در مورد مشکلات فردگرایی نوشته‌ام که می‌توانید برای مطالعه بیشتر به آنها مراجعه کنید.

 


هدف مرتون مبنی بر دستیابی به عشق جهانی، شاید فقط برای فردی که زندگی دینی دارد، قابل دستیابی باشد. ولی برای دیگران با توجه به زندگی در دنیای تاریک رقابت بین علاقه‌ها و ارزشها، تنش‌های درونی و بیرونی موجود در دنیا، موفقیت‌های مقطعی و شکست‌ها، خواسته‌های مختلف زندگی و توانایی‌های محدود انسان، ممکن است دستیابی به چنین زندگی‌ای سخت باشد. سبک زندگی قدیس برای افرادی که به دنبال زندگی واقعی ناقص هستند، ممکن است چندان کاربردی نباشد.


فلسفه موجود در دو دیدگاه مرتون و تامسون دو فلسفه کاملا متضاد است که یکی تند و تیز و دیگری بسیار ایده‌آل‌گرایانه است. کدام یک از این دو دیدگاه برای ما به داشتن زندگی‌ای معنادار، موفق، و رسیدن به خودشکوفایی بیشتر کمک می‌کند؟ 


برای برخی انسانها، دیدگاه تامسون دقیقا منعکس‌کننده تجربه‌های شخصی و احساسشان نسبت به زندگی در دنیا به صورتی تنها است. برای برخی دیگر که فقط آنرا به عنوان توصیفی کلی از دنیا می‌بینند، می‌تواند به صورت یک پیش‌بینی خود‌تحقق‌بخش باشد. در واقع پیش‌بینی‌‌های هر فردی می‌تواند درست از آب در بیاید چون انتظارهایمان از آنچه قرار است اتفاق بیافتد بر دیدنِ چیزهایی که می‌خواهیم ببینیم تاثیر می‌گذارند.  


اگر باور دارید، تنهایی برای انسان موروثی است و هیچ راه فراری از آن وجود ندارد، در آن صورت مثل تامسون تنهایی را توصیف دقیقی از زندگی خواهید دید. بر عکس، اگر آنچنان که مرتون عنوان می‌کند، به شکلی مراقبت‌کننده و عادلانه و منصفانه در دنیا رفتار کنید، در آنصورت، احتمال تجربه کردن لذت‌ زندگی به رویتان گشوده می‌شود. هیچ تضمینی وجود ندارد که کدام یک از این دو دیدگاه دقیق و درست هستند، ولی دیدگاه مرتون شانس بیشتری برای داشتن زندگی شادمان در اختیارمان قرار می‌دهد. 


لینک مقاله:
https://www.psychologytoday.com/intl/blog/am-i-right/202307/are-we-born-alone-and-do-we-die-alone

 

 

captcha
نظر شما پس از تایید نمایش داده خواهد شد.
مشاهده نظرات بیشتر...