• پشتیبانی
  • 09194192929
۱۳۹۹ يکشنبه ۲ شهريور
تعداد بازدید : 4769

از دیدگاه یک تازه وارد، چه آینده‌ای در انتظار تئوری انتخاب و واقعیت درمانی خواهد بود؟

از دیگر مزایای استفاده از تئوری انتخاب/ واقعیت درمانی روی کودکان و نوجوانان اینست که این تئوری روی ایجاد یک مکان کنترل درونی و بعهده گرفتن مسئولیت، کاری که دانش آموزان می‌توانند برای بهتر شدن شرایط انجام دهند تاکید دارد- که این امر پیام مهمی برای جوانانی است که احساس می‌کنند بواسطه فقر، خشونت، بی توجهی و سایر بیماری‌های اجتماعی مورد ظلم قرار گرفته اند.
نویسنده: توماس بردنسکی
مترجم: شادی لطفعلیان
ویراستار: مهدی اسکندری
International Journal of Choice Theory and Reality Therapy, Vol. XXIX, No.2, Spring 2010.


چکیده

من (توماس بردنسکی) عضو هیات علمی دانشگاه تارلتون تگزاس هستم که دروس مشاوره را به روانشناسان و مشاوران، معلمان و مشاوران مدرسه تدریس می‌کنم. از سال ۲۰۰۷ وارد موسسه گلسر شدم و از آن زمان این موسسه به دنیای مطلوب من تبدیل شد. از بسیاری از عزیزانی که در این مسیر من را همراهی و راهنمایی کردند سپاسگذارم.  می‌خواهم تجربه خودم را در طی این مسیر با شما در میان بگذارم: 


پس از وارد شدن به موسسه گلسر تصمیم گرفتم تدریس روش واقعیت درمانی را به تدریس خودم در دانشگاه اضافه کنم. تا قبل از آن در طی شش سال درمان متمرکز بر راه حل کوتاه مدت را به مشاورین آموزش می‌دادم. بعد از دو ترم تدریس همزمان این دو رویکرد، مشاورینی که تحت آموزش من بودند از من خواستند تا با آنها بیشتر فرآیند واقعیت درمانی را کار کرده و تاکید بر درمان متمرکز بر راه حل را کاهش دهم. 


دانشجویان عنوان می‌کردند شفافیت سیستم پرسشگری WDEP علاوه بر کارآمدی، آسان، صریح و عملی است. خصوصا این روش برای مشاورین مدرسه کارآمدی جدی داشت، زیرا مشاورین مدرسه به طور معمول بیشتر از ۱۵ دقیقه زمان برای اختصاص دادن به هر دانش آموز را در اختیار ندارند. همچنین یکی دیگر از نکات برجسته این روش دعوت به مسئولیت‌پذیری بود که از طریق ایجاد تعهد، فرد ملزم به رعایت یک گام مسئولانه می‌شود؛ وقتی مشاور اینچنین پیگیر گام مسئولانه فرد است، میزان همراهی خود با مراجع را به خوبی نشان می‌دهد و این برای آنها خیلی مهم است. آنها اغلب افرادی هستند که از سوی دیگران، چه در منزل و چه در محیط مدرسه توجه کافی دریافت نمی‌کنند، و با این همراهی مشاور احساس می‌کنند که پیشرفت‌شان حداقل برای یک نفر مهم است. دانستن اینکه واقعیت درمانگر (در غالب مشاور مدرسه) پیگیر کارهایشان است و در خصوص برنامه‌هایی که دارند از آنها سوال می کند، اغلب انگیزه بیشتری می‌دهند تا افراد در مسیر برنامه‌های خود عمل کنند. 


مشاورین مدرسه به دلیل همراستا بودن روش WDEP با سیستم آموزش عمومی مبتنی بر موفقیت تحصیلی، از این روش استقبال خوبی دارند. اخیرا سیلیندا بنکس گیلچریست، یکی از محققین موسسه گلسر که در دانشگاه نورفلک ویرجینیا تدریس می‌کند، شیوه‌ای عالی برای پیاده سازی WDEP در محیط مدرسه تحت عنوان “برنامه موفقیت من” نوشته است که توسط انجمن مشاوره مدرسه به چاپ رسیده است. 


استقبال خوبی که دانشجویان از واقعیت درمانی داشتند من را واداشت تا این رویکرد را به مرکز توجه دروس درمان کوتاه مدت خود تبدیل کنم. از نظر من به عنوان یک معلم و مربی، واقعیت درمانی بر دیگر درمان‌های کوتاه مدت ارجحیت دارد، زیرا از تئوری بنیادینی برای حمایت رویه خود برخوردار است. درمان‌های دیگری که تحت عنوان درمان کوتاه مدت کار می‌کنند (درمان متمرکز بر راه حل، روایت درمانی، مصاحبه انگیزشی، ...) بیشتر یک روش پژوهشی محسوب می‌شوند تا یک تئوری واقعی. اما همینجا باید به دانشجویان و خوانندگان این مقاله اخطار دهم که هرچند یادگیری تئوری انتخاب – واقعیت درمانی بسیار آسان است ولی به کار بردن ماهرانه آن کار ساده‌ای نیست. درست مانند تمامی رویکردهای درمانی دیگر، و یا به طور کلی هر مهارتی، تبدیل شدن به یک متخصص تئوری انتخاب – واقعیت درمانی نیازمند تمرین زیاد است که در ادامه در مورد آن اشاره خواهم کرد. 


همانطور که در وبسایت موسسه گلسر عنوان شده است، بیش از ۷۵۰۰۰ نفر از سال ۱۹۶۷ دوره آموزش فشرده پایه را به اتمام رسانده‌اند و مطالب دکتر گلسر تا کنون در بیش از ۲۸ کشور تدریس شده است. یعنی موسسه ‌WGI و مرکز واقعیت درمانی در زمینه آموزش نظریه انتخاب و شیوه اجرای فرآیند واقعیت درمانی ۴۳ سال تجربه دارد. هرچند دنیا در دوران اقتصادی مناسبی سیر نمی‌کند و تعداد آموزشها و افرادی که در پی یادگیری تخصص هستند به طور کلی کاهش یافته است، اما این موسسه با توجه به زیر ساخت‌های قوی و برنامه آموزشی مدونی که در اختیار دارد همچنان مفید و ارزشمند محسوب می‌شود. 

 


به نظر من تئوری انتخاب – واقعیت درمانی مورد پذیرش واقع شده است. اگر خوب به دیدگاه جامعه جهانی در خصوص شیوه‌ای که مراجع را نگاه می‌کنند، توجه کنید، خواهید دید امروزه بیش از هر زمان دیگری، از مراجع به عنوان متخصص زندگی خود یاد می‌کنند. و این تغییر رویه در روش‌های سنتی، به محبوبیت واقعیت درمانی کمک شایانی کرده است. اینکه درمانگران مدرن همانند واقعیت درمانگران سعی می‌کنند از دانش و تجربه خود برای کمک به تغییر ادراک مراجعین استفاده کنند تا آنها به انتخاب‌های خود وسعت بخشند، موجب رشد این روش می‌شود. به نظر من واقعیت درمانی، یک روش تخصصی نیست،‌ بلکه یک مدل مربیگری است. یک روش هدایت هوشمندانه مراجع است. دانشجویان من گزارش می‌دهند که دانش آموزان دوره ابتدایی در عملی کردن تئوری‌های مدرن (به طور مثال درمان متمرکز بر راه حل) با مشکل مواجه می‌شوند زیرا آنها فاقد مهارت‌های استدلال انتزاعی است و نمی‌توانند تصویر واضحی را برای فرد به نمایش درآورد. تئوری انتخاب – واقعیت درمانی یک روش سریع و عملی است و به مشاور و کودک اجازه می‌دهد تا گذشته بسیار نزدیک را مورد کند و کاو قرار دهد. 


مشاوری که از واقعیت درمانی استفاده می‌کند زمانیکه با کودکی با سن کم که نقص در توجه دارد و در کلاس درس کشمکشی ایجاد کرده است اینگونه پرسش می‌کند: "صبح خود را در کلاس خانم اسمیت چطور گذراندی؟" "چگونه وقت خود را گذراندی؟" "انجام چه کاری را امتحان کردی تا به تو کمک کند بهتر بتوانی روی کلاس درس تمرکز کنی؟" "امروز چه کار دیگری را می‌توانی امتحان کنی؟" "مایلی یک برنامه بریزی و به من بگویی برنامه‌ات چطور قرار است پیش برود؟" "آیا می‌توانی تعهدت به برنامه را با محکم دست دادن به من نشان دهی؟ (به من قول مردانه بدهی)"


از دیگر مزایای استفاده از تئوری انتخاب/ واقعیت درمانی روی کودکان و نوجوانان اینست که این تئوری روی ایجاد یک مکان کنترل درونی و بعهده گرفتن مسئولیت، کاری که دانش آموزان می‌توانند برای بهتر شدن شرایط انجام دهند تاکید دارد- که این امر پیام مهمی برای جوانانی است که احساس می‌کنند بواسطه فقر، خشونت، بی توجهی و سایر بیماری‌های اجتماعی مورد ظلم قرار گرفته اند.


تاکید گلاسر روی بعهده گرفتن مسئولیت انتخابها و رفتار کلی فرد (اعمال، افکار، احساسات و فیزیولوژی) و دانستن اینکه تنها فردی که می‌توان رفتارش را کنترل کرد خود ما هستیم، بخوبی با هدف جهانی مربیان برای ارتقا مسئولیت پذیری و کمک به دانش آموزان در روند بالغ شدن از نظر عاطفی و معنوی سازگار است.


یکی از دلایل کاهش استفاده از تئوری انتخاب و واقعیت درمانی در برنامه‌های آموزش مشاورین، فقدان تحقیقات تجربی در حمایت از اثربخشی این رویکرد است. همانطور که باب ووبلدینگ به آن اشاره کرد، مطالعاتی وجود دارد که اثربخشی تئوری انتخاب - واقعیت درمانی را باثبات می‌رسانند ولی تعداد این مطالعات کافی نیست و به مطالعات تجربی بیشتری برای اثبات اینکه یادگیری تئوری انتخاب - واقعیت درمانی تاثیری روی پیامدهای مهم مشاوره و یادگیری دارد یا خیر نیاز داریم. من خیلی خوش شانس بودم که با برندا فالکنر، همکارم در موسسه گلاسر و مدیر برنامه‌های موفقیت دانشجویان در دانشگاه تارلتون، همکاری کردم و ما متوجه شدیم که مواجه کردن دانشجویان مجازِ ترم اول کالج با اصول تئوری انتخاب و واقعیت درمانی، حس تعلق شان و رضایتمندی کلی آنها از پنج نیاز اساسی را افزایش می‌دهد. و در ادامه در پی آن هستیم که آیا مواجهه با تئوری انتخاب – واقعیت درمانی روی شاخص‌های دانشگاهی مهم مانند درصد دانش آموزانی که برای ترم دوم به کالج باز می‌گردند و معدل نمرات آنها در انتهای سال اول تحصیلی تاثیری دارد یا خیر. 


همانطور که می‌دانید یکی از چالش‌های اصلی انجام تحقیقات تجربی و نیمه تجربی وقت‌گیر بودن آن است. با این وجود امیدواریم که برنامه آموزشی تئوری انتخاب – واقعیت درمانی ما تاثیر چشمگیری روی این شاخص‌های دانشگاهی بگذارد، زیرا اثبات اینکه تدریس تئوری انتخاب – واقعیت درمانی اثری مثبت در یادگیری دارد، احتمال از نتیجه پژوهش قبلی ما (بالا رفتن ارضا نیازها به واسطه آموزش تئوری انتخاب) ارزنده‌تر خواهد بود. 
برای ارتقا یک رویکرد باید پژوهش کرد. پس لطفا آستین‌های خود را بالا بزنید. یادم می‌آید که دکتر باب ووبلدینگ به مراجع خود که با اعتیاد و افسردگی دست و پنجه نرم می‌کرد در انتهای جلسه گفت: 


"تنها تو می‌توانی این کار را انجام دهی، و نمی‌توانی آنرا تنها انجام دهی، پس من در کنارت هستم".

 

[کپی برداری و نقل تمام یا قسمتی از این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه ها، وبلاگ ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: سایت انتخاب بهتر” ممنوع است و شامل پیگیرد قضایی می شود]

 

 

captcha
نظر شما پس از تایید نمایش داده خواهد شد.
مشاهده نظرات بیشتر...